متن مهدوی

زندگی نامه مادر امام زمان نرجس خاتون

زندگی نامه مادر امام زمان نرجس خاتون,مادر امام زمان نرجس خاتون

زندگی نامه مادر امام زمان نرجس خاتون

نام و کنیه مادر امام زمان(عج)

مشهورترين نام مادر حضرت مهدي‏ (عج)«نرجس» و کنيه ايشان «ام محمد» است. هنگامي که او (مليکه) به اسارت مسلمانان در آمد خود را «نرجس» معرّفي کرد
(«روضة الواعظين»، ج 1، ص 255)
تا احدي از اسرار او آگاه نشود و شاهزاده بودنش آفتابي نگردد.

اصالت مادر امام زمان (عج)

مادر امام زمان (عج) نرجس خاتون دختر یوشعا پسر قیصر روم از نسل شمعون یكى از حواریین حضرت عیسى (ع) است
كه به دنبال یك سلسله وقایع معجزه آسا از روم به سامرّا مى آید و سپس به افتخار همسرى امام عسكرى (ع) نایل مى گردد.

دیگر نام های مادر امام زمان(عج)

محدثان براي آن بانوي بزرگوار، نام‏ هاي متعددي ذکر کرده ‏اند: «نرجس»، «سوسن»، «صقيل» (يا «صيقل»)، «حديثه»، «حکيمه»، «مليکه»، «ريحانه» و «خمط».
برای مطالعه بیشتر لینک زیر هدیه ما به شما
نماهنگ گل نرجس استاد فرهمند و علی فانی

Capture - زندگی نامه مادر امام زمان نرجس خاتون

دلیل تعداد زیاد نام مادر امام زمان(عج) چیست ؟

از ديدگاه يکي از پژوهشگران علت تعدّد نام‏هاي آن بانو، مي‏تواند چند چيز باشد:
1- علاقه و محبت فراوان مالک او به وي بود. روي اين جهت با بهترين اسما و زيباترين نام ها او را صدا مي‏زد. از اين رو تمام نام‏هاي آن بانو، از اسامي گل‏ ها و شکوفه‏ ها است.
چون مردم اين صداها و نام‏ هاي مختلف را شنيده بودند، مي ‏پنداشتند که تمام اينها نام ‏هاي آن بانوي بزرگوار است.
2- اين بانوي گرامي از وقتي وارد کانون خانواده امام (‏ع) گرديد، خط مشي و مسير ديگري بر خلاف کنيزان ديگر دارد؛
زيرا او مادرِ بزرگ انسان ملکوتي و سلب کننده آرامش ستمگران، حضرت مهدی(عج )است.
او فشار و ظلم ستمگران و حکومت ‏ها را مي‏ديد و مي‏دانست که مدتي بايد در زندان به سر برد. اومي ‏دانست‏ که بايد براي حفظ خود و فرزند گرامي‏ اش،
نقشه ‏هايي بينديشد، تا حاکمان وقت، ندانند صاحب کدام نام را بايد زنداني‏ کنند و حامل نور مهدي کدام ‏است.
برای همین هر روز نامي تازه براي خود می نهاد و کانون خانواده امام (‏ع) او را به نامي تازه مي ‏خواندند تا آنان خيال کنند که اين نام‏هاي مختلف،
مربوط به چند نفر است و نفهمند که اين اسامي همه مربوط به يک زن مي‏باشد. [1] .
پژوهشي در زندگي امام مهدي(ع)‏
و نگرشي به غيبت صغري، ص 204 و 205.
برای مطالعه بیشتر لینک زیر هدیه ما به شما
مشتركات شيعه و سنى در مهدويت

چگونگی ازدواج امام هادی(ع) با نرجس خاتون (مادر امام زمان)

اختلاف در حَسَب و نَسَب این بانو، ضرري به اصل بحث وارد نمی کند؛ چون که شخص یک نفر است؛ ولی سخنان درباره این شخصیت مختلف است. ما در این جا، دو گفتار را که اصحاب، علما و محدثان ما دارند، می آوریم:

روایت بِشر بن سلیمان نحاس

از بِشر بن سلیمان نحاس روایت شده (بشر، فرزند ابو ایوب انصاري، یکی از نمایندگان امام هادي علیه السلام و امام حسن عسکري علیه السلام است) و همسایه این دو بزرگوار در شهر سامرا بوده است؛ او می گوید:
من که در کار تجارت بودم بدون اجازه امام علیه السلام، نه چیزي می خریدم و نه می فروختم و در این کار از موارد شبهه ناك نیز دوري می کردم تا اینکه شناختم نسبت به خرید و فروش بیشتر شد و به خوبی، فرق بین حلال و حرام را آموختم؛ شبی در خانه ام در شهر سامرا بودم و ساعتی از شب نگذشته بود که کسی درِ منزل را زد، وقتی در را گشودم، دیدم که خادم
امام علیه السلام است و گفت:
امام هادي علیه السلام تو را می خواهد.
لباسم را پوشیدم و به دیدار امام علیه السلام رفتم، وقتی داخل شدم، دیدم امام علیه السلام با پسرش حسن علیه السلام و اي بِشر! تو از فرزندان انصار هستی » : خواهرش حکیمه از پشت پرده سخن می گوید. وقتی که نشستم، امام علیه السلام فرمود و دوستی ما از میان شما از بین نمی رود و هر فرزندي از پدرش، آن را به ارث می برد؛ شما مورد اعتماد ما اهل بیت هستید؛ من تو را به فضیلت و مقامی مشرف می کنم و تو را به سرّي آگاه می کنم و به تو دستور می دهم
«. که کنیزي بخري پس امام، نامه اي به خط و لغت رومی نوشت و با انگشترش آن را مهر و موم کرد و کیسه پولش را بیرون آورده، دویست و این را بگیر و به بغداد برو و فلان روز، نزدیک ظهر کنار پل بغداد، منتظر قایق ها باش و »

بیست دینار به من داد و فرمود:
هنگامی که آنچه را به همراه آورده اند، آشکارا به مردم نشان دادند و به معرض نمایش گذاشتند، مشتري و خریداران بنی عباس و جوان هاي عراقی از هر سو به طرف قایق ها می آیند و آنها را احاطه می کنند، وقتی این مناظر را دیدي به سوي کسی که او را عمربن یزید نخاس( به کسی می گویند که کارش خرید و فروش کنیز و غلام است )         می گویند، برو. او در آن جا کنیزي را به مشتري ها نشان می دهد که چنین و چنان است، دو لباس حریر به تن دارد؛ ولی آن زن از اینکه حجاب را بردارد یا اینکه لمس شود، ابا دارد او از پشت پرده نازك پوشش، نگاه عمیق و گیرایی دارد، نخاس او را می زند و با زبان رومی بر سر او داد می زند؛ پس بدان آن زن می گوید: «! واي بر آن زنی که پرده حجاب را از او بردارند »

برای مطالعه بیشتر لینک زیر هدیه ما به شما

داستان صوتی ملیکه

biography mother emam zaman4 - زندگی نامه مادر امام زمان نرجس خاتون

یکی از مشتري ها می گوید: من سیصد دینار براي او می دهم.
آنها به نخاس با زبان عربی می گویند؛ ولی آن زن می گوید: اگر با شوکت سلیمان علیه السلام، نزد من بیایی؛ ولی من به تو رغبتی نشان نمی دهم.
نخاس می گوید: می گویید چه کار کنم؟ اي زن! من باید تو را بفروشم؟
کنیز می گوید: چه عجله اي داري؟

من باید کسی را از مشتري ها انتخاب کنم که قلبم را آرام کند.
اي بشر! در این هنگام به سوي عمربن یزید نخاس برو و به او بگو: همراه من نامه اي است که از سوي » : امام علیه السلام فرمود فردي با شرافت و بزرگ است، این نامه به زبان رومی نوشته شده، آن بزرگوار، کرم، وفا و بخشش خود را توصیف نموده است، نامه را بگیر و بخوان و درباره اخلاق و خصوصیات صاحب نامه، کمی تامل کن، اگر دوست داشتی و از او خشنود
«. شدي، من وکیل او هستم، کنیز را بخرم بِشر می گوید: تمام آنچه مولایم امام هادي علیه السلام به من امر کرده بود، انجام دادم. وقتی کنیز به نامه حضرت نگریست، خیلی گریه کرد و به عمربن یزید گفت: مرا به صاحب این نامه بفروش و قسم خورد که اگر عمر، او را به صاحب نامه نفروشد، خودش را خواهد کشت. بشر می گوید: آن قدر با عمربن یزید درباره قیمت آن کنیز چانه زنی کردم تا به مقدار پولی که مولایم در کیسه نهاده بود، رسید. عمربن یزید، کنیز را به من داد؛ در حالی که آن کنیز، خندان و شادمان بود و با او به حجره ام – که در بغداد بود -رفتم.

برای مطالعه بیشتر لینک زیر هدیه ما به شما
درباره ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ(عج)

biography mother emam zaman6 - زندگی نامه مادر امام زمان نرجس خاتون

احترام نرجس خاتون به نامه امام هادی(ع)

وقتی که برمی گشتیم، آن کنیز نامه مولایم را بیرون آورد و آن را می بوسید و روي صورت و چشمش می گذاشت و به
بدنش می کشید.
با تعجب از او پرسیدم: آیا نامه کسی را که نمی شناسی، می بوسی؟

معرفی مادر امام زمان(عج) از زبان خودشان

اي کسی که از درك و شناخت جایگاه اولاد پیامبران، ناتوانی! خوب گوش کن و قلبت را براي شنیدن سخنانم » : پاسخ داد فارغ بدار؛ من « ملیکه » دختر یشوعا، فرزند قیصر روم هستم،

مادرم از فرزندان حواریون است که به وصی مسیح علیه السلام، شمعون منتسب می گردد.
آیا خبر عجیب تر از عجیب را به تو بگویم؟ جد من، قیصر می خواست، مرا به عقد پسر برادرش درآورد، من در آن هنگام، دختري 13 ساله بودم به همین جهت، قیصر در کاخ خود، سیصد نفر از نسل حواریون، راهبان و بزرگان دینی و هفتصد نفر از آدم هاي بزرگ و با شرافت و چهارصد هزار نفر از فرماندهان لشکر و شیوخ عشایر را جمع کرد و از جلوي قصر تا صحن آن را فرشی از جواهرات پهن نمود.
هنگامی که پسر برادرش به بالاي مجلس رسید با صلیب ها دور تا دور او را گرفتند، اسقف ها برخاستند و در حالی که دورش حلقه می زدند، شروع به خواندن قسمت هایی از انجیل نمودند. در این هنگام بود که صلیب ها روي زمین افتادند، ستون ها شکستند و در سقف، شکاف بزرگی پدیدار گشت در این هنگام رنگ از چهره اسقف ها پرید.
بزرگ آنان به جدم گفت: اي پادشاه! ما را از به وقوع پیوستن این اتفاقات نحس – که نشانه زوال دین و مذهب مسیح علیه السلام است – معذور بدار. جد من از این گفته اسقف اعظم، بسیار عصبانی شد و به تمامی اسقف ها دستور داد، ستون ها را بر افراشته دارند، صلیب ها را بردارند و به جاي پسر برادرش، برادر بخت برگشته اش را بیاورند تا به این وسیله، نحسی این ازدواج برطرف شود. هنگامی که این کارها را انجام دادند براي بار دوم نیز، همان اتفاقی افتاد که قبلا اتفاق افتاده بود، مردم پراکنده شدند؛ سخن در دهان قیصر، بند آمده بود، داخل قصرش شد و پرده ها را انداخت.

biography mother emam zaman5 - زندگی نامه مادر امام زمان نرجس خاتون

برای مطالعه بیشتر لینک زیر هدیه ما به شما
خواهر و برادر امام زمان(عج)

حضرت مسیح و مادر امام زمان(عج)

در آن شب دیدم که مسیح علیه السلام، شمعون و عده اي از حواریون در قصر جدم جمع شده اند و در آن منبري را نصب کردند که از آسمان ها
هم می گذشت در همان جایی که پدر بزرگم تخت پادشاهی خود را آن جا می گذاشت؛ سپس حضرت محمدصلی الله علیه وآله با خانمی و عده اي از پسرانش، نزد آنان آمدند؛ مسیح علیه السلام جلو رفت و آن حضرت را در آغوش گرفت؛ حضرت اي روح اللَّه! من آمده ام تا از نسل وصی تو، شمعون، دختري به نام ملیکه را براي این » : محمدصلی الله علیه وآله به او فرمود و با دستش به حسن علیه السلام، پسر صاحب این نامه، اشاره نمود. « پسرم خواستگاري کنم مسیح علیه السلام به شمعون نگاهی کرد و فرمود: بزرگی و شرافت به تو روي آورده است، خویشانت را به خویشان رسول خداصلی الله علیه وآله پیوند بزن «. چنین می کنم » : شمعون گفت
پس حضرت محمدصلی الله علیه وآله بر آن منبر بالا رفت و مرا به ازدواج فرزندش درآورد و شاهدان این عقد، مسیح علیه السلام، فرزندان حضرت محمدصلی الله علیه وآله و حواریون بودند.
چون از این خواب شیرین برخاستم، ترسیدم این خواب را براي پدر و جدم تعریف کنم.
اما محبت و عشق حسن علیه السلام در سینه ام افتاد تا اینکه از خوردن آب و غذا خودداري کردم و ضعیف و لاغر شدم، مبتلا به بیماري سختی شدم و از طبیبان روم، طبیبی نماند که بر بالین من حاضر نشود از داروي مرض من از او پرسیدند؛ اما جوابی نداد. هنگامی که همگی از من مایوس شدند، پدربزرگم گفت: اي نور دو چشمم! آیا چیزي را دوست داري؟ گفتم: اي پدربزرگ! درهاي گشایش را بر روي خود بسته می بینم، اگر شکنجه را از مسلمانانی – که در زندان ها اسیرند – برداري و زنجیرهایشان را باز و آنها را آزاد کنی، امیدوارم که مسیح
علیه السلام و مادرش به من شفا و عافیت بدهند.
هنگامی که پدربزرگم چنین کرد، نشانه هاي بهبودي در من پدیدار گشت و می توانستم، کمی غذا بخورم، پدر بزرگم از این مطلب، خیلی خوشحال بود و به دیدار بزرگان اسراي مسلمین رفت. بعد از چهار شب، دیدم سیده و بزرگ زنان عالم به زیارت من آمد در حالی که مریم دختر عمران و هزار فرشته از فرشتگان
بهشت، همراهش بودند؛ مریم به من گفت:
«. این خانم، بزرگ زنان عالم است و مادرِ شوهر تو، حسن علیه السلام می باشد »
من به پاي او افتادم و گریه کردم و از اینکه حسن علیه السلام به دیدن من نیامده بود، شکایت نمودم.

آن بانوي بزرگوار فرمود:
مریم است که از دین شما به خدا پناه می برد؛ اگر می خواهی به رضایت خداوند برسی و حسن به دیدن تو بیاید، بگو: «اشهد ان لااله الاالله و انّ ابی محمّد رسول اللَّه»
الان می توانی، حسن علیه السلام » : هنگامی که این را گفتم، آن بانوي بزرگوار، مرا در آغوش گرفت و مرا معطر را ببینی و کار من تمام شد در این موقع به خودم آمدم در حالی که چنین می گفتم: مشتاق دیدار حسن عسکري علیه السلام هستم.

منبع کتاب امام مهدی(ع) از ولادت تا ظهور

 

نوشته‌های مرتبط

توصیه هایی برای داشتن عید مهدوی بخش دوم

Montazer

نکته های دعای عهد بخش چهارم

Montazer

ﺳﻴﺪ حسنی کیست

Entezar
بسیار خوش حال می شویم تا با ارسال نظرات ارزشمند خود مجموعه بیت ظهور را در تولید محتوای بهتر یاری نمایید.

هیچ نظری وجود ندارد