محتوای مطلب
- 1 تشرف سیّد بحرالعلوم با امام زمان(عج) در مسجد سهله
- 2 روایت ملا زین العابدین سلماسی
- 3 عالم بزرگوار آخوند ملا زین العابدین سلماسی میگوید: «روزی در مجلس درس آیه اللّه علاّمه طباطبائی بحرالعلوم در نجف اشرف نشسته بودم. جهت زیارت، عالم بلند مرتبه جناب میرزا ابوالقاسم قمی صاحب «قوانین» داخل شد. . پس از درس، میرزا ابوالقاسم به سیّد بحرالعلوم گفت: «شما رستگار شدید و به تولّد روحانی و جسمانی و پیدایش چشم ملکوتی و برزخی دست پیدا کرده اید. پس چیزی به ما مرحمت کنید از آن نعمتهای بی پایانی که به دست آوردید. »
- 4 تشرف سیّد بحرالعلوم با امام زمان(عج)
- 5 . پس سیّد بحرالعلوم بدون تامّل فرمود: «من دیشب یا دو شب قبل (تردید از گوینده است) برای خواندن نافله شب به مسجد کوفه رفته بودم و اوّل صبح قصد برگشت به نجف اشرف را کردم. . وقتی از مسجد بیرون آمدم، دلم هوای رفتن به مسجد سهله را کرد ولی از ترس نرسیدن به نجف قبل از صبح و انجام شدن امر مباحثه در آن روز، از این کار منصرف شدم ولی اشتیاقم لحظه به لحظه زیاد میشد و دلم بیشتر میخواست که بروم. . در همین احوال که تردید داشتم ناگهان بادی وزید و غباری بلند شد و مرا به آن طرف حرکت داد و مدّتی نگذشت که مرا بر در مسجد سهله انداخت. سپس داخل مسجد شدم، دیدم که خالی است و هیچ زائری نیست جز شخصی بزرگوار که مشغول است به مناجات با خداوند با کلماتی که قلب را متحوّل و چشم را گریان میکند.
- 6 برای مطالعه بیشتر روی عبارت زیر کلیک نمایید
- 7 تشرف امام زمان در مسجد سهله
- 8 . حالم تغییر کرد و دلم از جا کنده شد و زانوهایم میلرزید از شنیدن آن کلمات که هرگز به گوشم نرسیده بود و چشمم ندیده این همه دعاهای مؤثّری که من میدانستم. اشکم جاری شد و فهمیدم که مناجات کننده که آن کلمات را مینویسد، نه اینکه از حفظیّات خود میخواند. . پس در جایی که ایستاده بودم ماندم و گوش به آن کلمات دادم و از آنها لذّت بردم تا اینکه مناجات او تمام شد. پس متوجّه من شد و به زبان فارسی فرمود: «مهدی بیا. ».‼️ چند قدمی جلو رفتم و ایستادم. دستور داد که جلوتر روم، پس کمی جلوتر رفتم و ایستادم. باز دستور دادند جلوتر بیا و فرمود: . «ادب در اطاعت است. » جلو رفتم تا جایی که دست آن حضرت به من و دست من به آن حضرت میرسید و آن حضرت با من صحبت کرد. »
- 9 برای مطالعه بیشتر روی عبارت زیر کلیک نمایید
- 10 مسجد سهله در زمان ظهور
- 11 (- نجم الثاقب)
تشرف سیّد بحرالعلوم با امام زمان(عج) در مسجد سهله
روایت ملا زین العابدین سلماسی
عالم بزرگوار آخوند ملا زین العابدین سلماسی میگوید:
«روزی در مجلس درس آیه اللّه علاّمه طباطبائی بحرالعلوم در نجف اشرف نشسته بودم. جهت زیارت، عالم بلند مرتبه جناب میرزا ابوالقاسم قمی صاحب «قوانین» داخل شد.
.
پس از درس، میرزا ابوالقاسم به سیّد بحرالعلوم گفت:
«شما رستگار شدید و به تولّد روحانی و جسمانی و پیدایش چشم ملکوتی و برزخی دست پیدا کرده اید. پس چیزی به ما مرحمت کنید از آن نعمتهای بی پایانی که به دست آوردید. »
تشرف سیّد بحرالعلوم با امام زمان(عج)

.
پس سیّد بحرالعلوم بدون تامّل فرمود:
«من دیشب یا دو شب قبل (تردید از گوینده است) برای خواندن نافله شب به مسجد کوفه رفته بودم و اوّل صبح قصد برگشت به نجف اشرف را کردم.
.
وقتی از مسجد بیرون آمدم، دلم هوای رفتن به مسجد سهله را کرد ولی از ترس نرسیدن به نجف قبل از صبح و انجام شدن امر مباحثه در آن روز، از این کار منصرف شدم ولی اشتیاقم لحظه به لحظه زیاد میشد و دلم بیشتر میخواست که بروم.
.
در همین احوال که تردید داشتم ناگهان بادی وزید و غباری بلند شد و مرا به آن طرف حرکت داد و مدّتی نگذشت که مرا بر در مسجد سهله انداخت.
سپس داخل مسجد شدم، دیدم که خالی است و هیچ زائری نیست جز شخصی بزرگوار که مشغول است به مناجات با خداوند با کلماتی که قلب را متحوّل و چشم را گریان میکند.
برای مطالعه بیشتر روی عبارت زیر کلیک نمایید
تشرف امام زمان در مسجد سهله
.
حالم تغییر کرد و دلم از جا کنده شد و زانوهایم میلرزید از شنیدن آن کلمات که هرگز به گوشم نرسیده بود و چشمم ندیده این همه دعاهای مؤثّری که من میدانستم.
اشکم جاری شد و فهمیدم که مناجات کننده که آن کلمات را مینویسد، نه اینکه از حفظیّات خود میخواند.
.
پس در جایی که ایستاده بودم ماندم و گوش به آن کلمات دادم و از آنها لذّت بردم تا اینکه مناجات او تمام شد.
پس متوجّه من شد و به زبان فارسی فرمود: «مهدی بیا. ».‼️
چند قدمی جلو رفتم و ایستادم. دستور داد که جلوتر روم، پس کمی جلوتر رفتم و ایستادم. باز دستور دادند جلوتر بیا و فرمود:
.
«ادب در اطاعت است. »
جلو رفتم تا جایی که دست آن حضرت به من و دست من به آن حضرت میرسید و آن حضرت با من صحبت کرد. »
برای مطالعه بیشتر روی عبارت زیر کلیک نمایید
هیچ نظری وجود ندارد