داستان های امام زمان

داستان دیدار حاج شیخ حسنعلی نخودکی با امام زمان

داستان های امام زمان(عج)-بیت ظهور

دیدار حاج شیخ حسنعلی نخودکی

حجة الاسلام شیخ محمدعلی شاه آبادی از مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمود حلبی نقل کردند که:مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی فرمود: من مدت یکسال شب زنده داری کردم تا شب قدر را درک کنم و مقصودم این بود که خدمت حضرت ولی عصر ارواحنافداه تشرف پیدا کنم و از ایشان برای امرار معاش سرمایه بگیرم.یکسال بدین منوال گذشت،به من گفته شد:در مغازه فلانی که سیب زمینی و پیاز فروش است برو،رفتم دیدم آقا کنار او نشسته است و صحبت میکند و آن مرد هم به صحبت های او گوش میدهد،ولی در عین حال به کار خود مشغول است. من مضمون صحبت ها را نمیشنیدم، ولی ناظر بودم و نمیتوانستم جلو بروم، تا آن حضرت به من نگاه کردند،جلو رفتم و یک ریال به من دادند،عرض کردم:این کم است،یک ریال را پس گرفتند و دیگر چیزی ندیدم،از آن مرد پرسیدم:این آقا را میشناختی؟نگاهی به من کرد و چیزی نگفت،دانستم او را میشناسد.
گفتم:چه وقت ها اورا میبینی؟
گفت:هروقت دلم بگیرد،ایشان اینجا تشریف می آورند و با من صحبت میکنند.یک سال دیگر همان کار را ادامه دادم،باز به من همان مغازه آدرس داده شد و این بار به همان کیفیت آن حضرت را دیدمو ایشان یک ریال به من دادند و من آنرا گرفتم و سرمایه خود قرار دادم.

روزنه هایی از عالم غیب،ص۵۱

نوشته‌های مرتبط

نظر امام زمان علیه السّلام راجع به زیارت جامعه

Entezar

ملاقات عطار بصراوی قسمت سوم

Montazer

داستان امدادگری امام زمان(عج) به شیخ حائری

Entezar
بسیار خوش حال می شویم تا با ارسال نظرات ارزشمند خود مجموعه بیت ظهور را در تولید محتوای بهتر یاری نمایید.

هیچ نظری وجود ندارد