داستان
حلّ یک مسئله ریاضى
✍عبدالرّحمن بن حجّاج مى گوید: از ابن ابى لیلى شنیدم که مى گفت :
امیرمؤ منان على (علیه السلام ) در حادثه اى قضاوت عجیبى کرد
که بى سابقه است و آن اینکه :دو نفر مرد در مسافرت ، با هم رفیق شدند،
هنگام غذا در محلى نشستند تا غذا بخورند، یکى از آنان پنج گرده نان
از سفره خود بیرون آورد و دیگرى سه گرده نان ، در آن هنگام مردى از آنجا عبور مى کرد
او را دعوت به خوردن غذا کردند، او نیز کنار سفره آنان نشست و از آن غذا خوردند،
مرد رهگذر پس از خوردن غذا و هنگام خداحافظى ، هشت درهم به آنان داد و گفت :
این هشت درهم را به جاى آنچه خوردم به شما دادم و از آنجا رفت ،
آن دو نفر در تقسیم پول نزاع کردند، صاحب سه نان مى گفت :
نصف هشت درهم مال من است و نصف آن مال تو. ولى صاحب پنج نان مى گفت :
پنج درهم آن مال من است و سه درهم آن مال تو است . آنان نزاع و کشمکش
خود را نزد على (علیه السلام ) آوردند و داورى را به او واگذار نمودند.
على (علیه السلام ) به آنان فرمود:نزاع و کشمکش در اینگونه امور،
از فرومایگى و پستى است ، صلح و سازش بهتر است ، بروید سازش کنید.
صاحب سه نان گفت :من راضى نمى شوم مگر به آنچه حقیقت است
و شما در این باره قضاوت به حق کنید.امیرمؤ منان على (علیه السلام ) فرمود:
اکنون که تو حاضر به سازش نیستى و حقیقت را مى خواهى ،
بدانکه حق تو از آن هشت درهم ، یک درهم است .او گفت :سبحان اللّه ! چطور،
حقیقت اینگونه است ؟!.حضرت على (علیه السلام ) فرمود:
اکنون بشنو تا توضیح دهم : آیا تو صاحب سه نان نبودى ؟.او گفت :
چرا من صاحب سه نان هستم ؟.على (علیه السلام ) فرمود:
رفیق تو صاحب پنج نان است ؟.او گفت : آرى .
على (علیه السلام ) فرمود:بنابراین ، این هشت نان ، 24 قسمت
(با توجّه به سه نفر خورنده ) مى شود تو
(صاحب سه نان ( هشت قسمت نانها را خورده اى و رفیق تو
نیز هشت قسمت را خورده و مهمان نیز هشت قسمت را خورده است
و چون آن مهمان هشت درهم به شما دو نفر داده ، هفت درهم آن مال رفیق
تو (صاحب پنج نان ) است و یک درهم آن مال تو (صاحب سه نان ) است .
آن دو مرد در حالى که حقیقت مطلب را دریافتند، از محضر على (علیه السلام ) رفتند.
?:قضاوت های امیرالمومنین علی علیه السلام
➖➖➖➖➖➖➖
هیچ نظری وجود ندارد