داستان های امام زمان

تشرف آیت الله سید حسین حائری خدمت امام زمان قسمت پایانی

داستان های امام زمان(عج)-بیت ظهور

تشرف آیت الله سید حسین حائری خدمت امام زمان قسمت پایانی

داستان

قسمت پایانی

..آقای اشرف الواعظین که باید بعد از ظهر بیاید و مجلس را ختم کند، طبق گفته آقای سید محمد در همان اول صبح آمد و  و بر خلاف عادت که باید به اتاق روضه خوانها برود، کنار من دم در خانه نشست و گفت:من امروز تعطیل کرده ام که رفع خستگی کنم. زیرا فردا که عاشوراست مجالس زیادی دارم و باید خود را برای فردا مهیا کنم.ولی این مجلس را نتوانستم تعطیل کنم.
و بعد در همان ساعت منبر رفت و وقتی روی منبر نشست سکوت ممتدی کرد،مثل کسی که نمیداند چه باید بگوید.سپس با صدای بلند بدون مقدمه معمولی که اهل منبر به آن مقیدند گفت:ای گمشده بیابانها روی سخن ما با تو است.
مردم به قدری از این کلمه بی تابانه به سر و صورت میزدند و اشک میریختند که اکثر آنها بی حال شدند من مرتب چشمم به آن دوازده نفر بود ولی ناگهان دیدم آنها نیستند و از مجلس خارج
شده اند.
از این قضیه استفاده میشود که در مجالسی که اهل منبر و اهل مجلس بی اختیار متوجه حضرت بقیة الله ارواحنا فداه میشوند احتمال قوی دارد که آن حضرت در آن مجلس تشریف داشته باشند.

العبقری الحسان

نوشته‌های مرتبط

ظهور در یاس و ناامیدی

Montazer

تشرفات آقا سید کریم محمودی نان و حلوای بهشتی

Montazer

داستان برطرف شدن مشکلات توسط امام زمان(عج)

Entezar
بسیار خوش حال می شویم تا با ارسال نظرات ارزشمند خود مجموعه بیت ظهور را در تولید محتوای بهتر یاری نمایید.

هیچ نظری وجود ندارد