تشــــــــــــرفـــــــــــات
تشرفات اقا سید کریم محمودی
جلوه هایی ازتشرفات آقا سید کریم محمودی
در یکی از تشرفات سید کریم، امام زمان (عج) به او میفرمایند: «اگر هفتهای بر تو بگذرد و ما را نبینی چه میکنی «سید در پاسخ میگوید: «آقا جان! به خدا میمیرم» و امام زمان (عج) میفرمایند: «اگر این طور نبود، هفتهای یکبار ما را نمیدیدی»
سیدکریم و دریافت حواله منزل به عنایت امام زمان(عج)
مرحوم آقای محمود کاشاتی، شبی در خواب، حضرت ولی عصر (عج) را زیارت میکند. آن حضرت به او امر میکند تا فردا صبح، فلان منزل را در فلان آدرس برای آقا سیدکریم پینه دوز خریداری کند و در فلان ساعت در حالی که آقا سید کریم با وسایل خانهاش در کوچه نشسته است به آنجا برود و کلید منزل را به او تحویل بدهد. آقای سید کریم این خواب و رویا را از خوابهای صادقه به شمار میآورد و صبح همان شب، به آدرس و نشانی که حضرت حجت (ع) به او فرموده بودند، میرود و آن خانه و صاحبش را پیدا میکند و در مییابد که آدرس و نشانههایی که در خواب به او فرمودهاند، بسیار دقیق و واقعی است. وقتی با صاحب خانه در مورد خرید خانهاش صحبت میکند، او با خوشحالی از این موضوع استقبال میکند و برای آقای سید کریم فاش میسازد که به علت داشتن بدهکاری، در شب گذشته به امام زمان (عج) متوسل شده است تا این خانه به سرعت به فروش برسد قرضش را ادا کند آقای حاج محمود کاشانی آن خانه را خریداری میکند و کلیدش را از صاحب خانه میگیرد و درست در همان ساعتی که حضرت ولیعصر (عج) امر کرده بودند، به سوی خانه آقای سیدکریم میرود و میبیند که او، با اسباب و اثاثیه اش در کوچه نشسته است.
از ده روز پیش مدت اجاره آقا سیدکریم تمام شده و صاحب خانه ده روز مهلت داده بود تا خانه دیگری بیابد. سیدکریم وقتی خانه مناسبی نیافته بود، درست پس از پایان مهلت مقرر، بدون هیچ دلخوری و اعتراضی و بدون اینکه صاحب خانه اش را درجریان بگذارد، تمام اسباب و اثاثیه اش را از خانه بیرون آورده و در گوشهای از کوچه نهاده بود. در همان زمان، حضرت بقیة الله الاعظم (ع) به کنار این عاشق دلسوخته و حقیقی آمده و به آقاسیدکریم فرموده بودند:«ناراحت مباش❗️اجدادمان نیز مصیبتهای بسیاری کشیده اند» و آقا سیدکریم درحالتی از مزاح عرض کرده بود: «درست است آقاجان اما هیچ کدام از اجدادمان به اجاره نشینی مبتلا نشده بودند.»
در این هنگام لب های مبارک حضرت ولی عصر(عج) به تبسم بازشده و فرمودند: «ترتیب کارها را داده ایم، پس از چند دقیقه دیگر، مشکل حل میشود.» و دقایقی بعد از رفتن آن وجود مقدس، آقای حاج محمود کاشانی به آنجا رسیده بود.
ادامه دارد…
هیچ نظری وجود ندارد