مهدي جان!
مي گويند: «غم خواهاني ندارد» اما غم اشتياق تو را خواهنده بسيار است!
مي گويند: «آب و آتش با هم ميانه اي ندارند» اما سالهاست که آب ديده و آتش سينه ام، در دلتنگيهاي دوري ات يکجا ظهور ميکنند؛ با هم ميسازند و مرا ميگذازند!
????
ميگويند: «گرية بسيار، تاريکي ميآورد» اما من بعينه دريافتهام که چراغ بصيرتم، روشن از اشکهاي عاشقانه اي است که با نام و ياد تو از چشمانم جاري ميشود!
????
ميگويند: «دل به هوس سپردن، سرانجامي ندارد» اما من ايمان دارم آنان که هوس لقايت را در سر ميپرورانند و مرغ دلشان در هواي وصالت پرواز ميکند، خوشبخت ترين مردمانند!
«طوبي لَهُم و حُسنُ مَآب»!
ميگويند: «اسيران، هميشه در انتظار آزادي اند» اما من خوب ميدانم که اسيران عشق تو هيچگاه به آزادي نميانديشند و جدايي از بند محبتت را پوچي و تباهي ميدانند و جز مهر تو نميخواهند.
????
«ما نپوييم به جز راه تو راه دگري
يا نجوييم به غير از تو پناه دگري
شکرلله که به جز پرتو مهر تو نتافت
بر سپهر دل ما پرتو ماه دگري»
????
هیچ نظری وجود ندارد